بی همراز(دفتر شعر حشمت الله محمدی)

بگذرد ایام هجران نیز هم ...

تبلیغات تبلیغات

پرواز در اوج

کی رسد زین قفسِ تنگِ تن آزاد شوم 

طَیَرانی زده و از ته دل شاد شوم

بروم تا سرِ قاف و بزنم چنگ و رباب

 بر سرِ جورِ زمان یک تنه فریاد شوم 

شِکنم قاعده ی عرفی و مقیاس ادب

 گذرم از منیت، بار دگر زاد شوم

اهل دل را خبر از باد بهاران بدهم 

بهر افسرده دلان، نغمه ی آباد شوم

بنشینم به سر شاخه ی آن سرو بلند

چوقفس شکستگان خُرّم وهیراد شوم

بزدایم ز دل غمزدگان ظلمت و غم

سوی بیدادگران بارقه ی داد شوم

پرکشم در پی دلدار و روم تا بر دوست

 در گلستان جهان، همدم شمشاد شوم

بیستون را بشکافم ز پی چشمه ی جان  

در پی وصل تو هم پیشه ی فرهاد شوم

 این نه رویاونه خواب، اوج شعور وحَضَر است

گر از این تن گذرم یکسره آزاد شوم

حشمت الله محمدی ( بی همراز) همدان ،زمستان ۱۴۰۲

برچسب‌ها: بیدادگران
در صورتی که این صفحه دارای محتوای مجرمانه است یا درخواست حذف آن را دارید لطفا گزارش دهید.

مطالب پیشنهادی

آخرین مطالب سایر وبلاگ ها

جستجو در وبلاگ ها